علمی و آموزشی و عشقی ...
گردشگری وجهانگردی علمی وآموزشی
پنج شنبه 3 دی 1394برچسب:, :: 11:43 ::  نويسنده : امیر رضا
پنج شنبه 19 آذر 1394برچسب:, :: 18:4 ::  نويسنده : امیر رضا

 

هر چند قرآن از جهات مختلفي داراي اعجاز است و اعجاز آن را از نظر معارف عقلي و فلسفي مبرهن است، ليکن ما به جنبه اي ديگر از اعجاز قرآن مي پردازيم و آن، هماهنگي کامل و نظم و انسجام حاکم در آيات قرآن است، يعني کوچک ترين اختلاف و تناقضي در ميان آيات و مفاهيم آن وجود ندارد.

توضيح اين که: هر انسان عاقل، مطلع و با تجربه به خوبي مي داند: کسي که بر پايه ي دروغ و افترا، تشريع و قانون گذاري کند يا سخن گويد، قهراً در سخنان و قوانين وي تناقض هايي ديده مي شود. مخصوصاً اگر قانون گذاري و دروغ سازي وي در مسائل و موضوعات مهم اعتقادي و اخلاقي و در اصول دقيق زندگي و در نظامات مختلف اجتماعي گسترش داشته باشد و ساليان درازي نيز به طول انجامد.

آري! هر انسان دروغگو خواه ناخواه در تناقض گويي و اختلاف در گفتار قرار خواهد گرفت و هيچ گونه راه فراري از آن نخواهد داشت زيرا اقتضاي طبيعت بشر اين است به طوري که در مثل آمده است که: دروغگو کم حافظه است.

ولي قرآن مجيد که در تمام شئون و امور زندگي انسان ها به طور وسيع و دامنه دار وارد شده، در اين موارد سخن گفته و تشريع و قانون گذاري نموده است، با اين حال کوچک ترين اختلاف و تناقض در آن مشاهده نشده است.

در موضوع خداشناسي بحث کرده، مسئله نبوت را پيش کشيده و درباره ي سياست و اداره کردن مُدُن و اجتماعات، در مسائل اخلاقي و تمام شئون زندگي قانون گذاري نموده است و به امور ديگر نيز مانند: کيهان شناسي، تاريخ و قوانين جنگ و صلح وارد شده، موجودات آسماني و زميني را از قبيل ملائکه و ستارگان، بادها، درياها، نباتات، حيوانات و انسان توصيف کرده است و مثل هاي گوناگون آورده، مناظر هولناک قيامت را بازگو نموده، از هر بابي سخن رانده است ولي با اين وصف کوچک ترين تضاد و تناقضي در ميان گفتار، تشريعات و نظريات آن ديده نشده و در سرتاسر اين مباحث از دايره عقل و خرد به دور نرفته است.

قرآن گاهي به يک حادثه در دو مورد و يا در موارد بيش تر متعرض گرديده ولي در ميان اين موارد کوچک ترين اختلاف و تناقضي نمي توان يافت.

براي نمونه داستان موسي را در قرآن مجيد ملاحظه کنيد که اين داستان در قرآن تکرار شده و در چندين مورد آمده است ولي در هر مورد، داراي نکات و امتيازات خاصي بوده که موارد ديگر آن نکات و امتيازها را نداشته اند، بدون اين که در اصل مطلب و ريشه داستان کوچک ترين اختلاف و تناقضي ديده شود.

اگر بدين نکته نيز توجه شود که آيات قرآن يک دفعه نازل نگرديده بلکه در مدت بيست و سه سال تدريجاً با مناسبت هاي مختلف و در حوادث گوناگون نازل شده است اين حقيقت بيش تر روشن خواهد گرديد که قران از ناحيه خداوند بزرگ فرود آمده، از قدرت بشر خارج مي باشد زيرا اقتضاي طول زمان و فاصله هاي طولاني در نزول آيات قرآن و در عين حال گستردگي آن، اين بود که وقتي اين آيات در يک جا جمع گرديد، در ميان آن ها ناهماهنگي و اختلاف ديده شود. ولي مي بينيم که قرآن در هر دو صورت اعجاز خود را حفظ نموده است؛ آن روز که قطعه قطعه نازل مي شد، در همان متفرق بودنش معجزه بود و زماني هم که از حالت قطعه قطعه بودن خارج و در يک جا جمع آوري شد، جنبه ديگري از اعجاز به خود گرفت.

(أَ فَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلاَفاً کَثِيراً. )(1)

آيا درباره ي قرآن نمي انديشيد که اگر از سوي غير خدا بود، اختلاف فراواني در آن مي يافتند.

اين آيه شريفه انسان را به يک موضوع فطري و وجداني رهبري مي کند که: هر کس ادعا و گفتار خويش بر کذب و دروغ متکي باشد، در نظرياتش اختلاف و در بيانش تناقض، ظاهر و آشکار خواهد شد ولي اين اختلاف و تناقض در کتاب آسماني (قرآن) وجود ندارد، پس بنابراين، قرآن ساخته و پرداخته ي فکر بشر نبوده، بر پايه ي دروغ و افترا بنيان نشده است.

پاک و عاري بودن قرآن از اختلاف و تناقض، مطلبي نيست که به دليل و برهان نيازمند باشد بلکه حقيقت روشني است که حتي عرب آن روز نيز اين حقيقت را کاملاً درک نموده است و فصحا، بلغا و سخن دانان آن زمان هم بر آن اذعان داشتند.

گفتار وليدبن مغيره گواه زنده ي آن است؛ آن جا که ابوجهل خواست که وي نظر خود را درباره ي قرآن ابراز نمايد، چنين گفت:

من درباره ي قرآن چه بگويم؟ به خدا سوگند در ميان شما کسي نيست که به اندازه ي من با اشعار و قصايد عرب آشنا باشد، در شناخت رموز فصاحت و بلاغت و فنون شعر و رجز کسي به پاي من نمي رسد، من به هرگونه شعر، حتي به اشعار جنيان نيز آگاهم ولي به خدا سوگند! اين که محمد مي گويد به هيچ يک از اين ها که گفتم شباهت ندارد، آري به خدا قسم! گفتار محمد داراي حلاوت خاصي است که هر سخن بليغ و شيريني را در هم مي شکند و بر تمام گفتارها برتري دارد و برتر از آن سخني متصور نيست.

ابوجهل گفت: به خدا سوگند! اقوام و عشيره تو، از تو راضي نخواهند گرديد مگر بر ضد آن چيزي بگويي.

وليد گفت: پس صبر کن تا در اين باره فکر کنم، پس از فکر و تأمل زياد چنين گفت: قرآن سِحري است که محمد آن را از ساحران گرفته است.(2)

و بنابراين بعضي نقل ها وليد چنين گفت: به خدا سوگند! از محمد سخني شنيدم که نه انس را چنين سخني است و نه جن را. کلام او داراي حلاوت و شيريني فوق العاده اي است. سخن تازه، ريشه دار، پرثمر و بي سابقه اي است برجسته ترين سخن است که برجسته تر از آن سخني نيست و بشر از گفتن آن عاجز و زبون است.

و اِنَّ لَهُ لحَلاوةً وَ إنَّ عَلَيه لَطاوَةً و اِنَّ اَعلاهُ لَمُثِمرُ وَ اِنَّ أَسفلَهُ لَمُغدِقُ وَ اِنّهُ لَيَعلُو وَ لايُعلي عَلَيهِ وَ ما يَقُولُ هَذا بَشَرُ(3)

اگر شما کتب عهدين را که آسماني قلمداد مي شود، کاملاً بررسي نماييد، اين حقيقت برايتان روشن تر خواهد شد و حق و باطل خود را نمايان خواهد ساخت. اينک قسمتي از تناقضات انجيل را بررسي مي کنيم:

1- در انجيل لوقا آمده که مسيح گفت:

هر کس با من نباشد مخالف من است.(4)

ولي در جاي ديگر از همان انجيل، نقيض آن را مي خوانيم که مسيح گفت:

هر کس مخالف ما نباشد، او با ما است.(5)

2- در اناجيل مي خوانيم که وقتي مسيح را معلم صالح خطاب نمودند، گفت:

چرا صالح؟ به جز خدا صالحي وجود ندارد.(6)

ولي در جاي ديگر اناجيل، درست عکس آن را مي خوانيم که مسيح گفت:

منم نگهبان صالح و باز گفت:

اما من همان نگهبان صالحم.(7)

3- در انجيل متي آمده است:

آن دو نفر دزد که با مسيح به دار آويخته شدند، هر دو مسيح را سرزنش مي نمودند و نيش زبان مي زدند.(8)

و در انجيل ديگر درست ضد آن گفتار آمده است که:

يکي از آن دو مجرم به مسيح گفت: تو اگر مسيح هستي، هم خود و هم ما را از چوبه ي دار برهان. و مجرم دوم گفت: تو از خدا و مجازات وي نمي ترسي که مسيح را سرزنش مي کني. (9)

4- در انجيل يوحنا چنين آمده است که:

اگر من به نفع خودم شهادت دهم، شهادتم درست نخواهد بود.(10)

ولي در همين انجيل آمده است که:

عيسي گفت: اگر من به نفع خودم شهادت دهم شهادتم درست است.(11)

اين ها نمونه هاي مختصري از اختلافات و تناقض هايي است که در اناجيل با آن حجم کوچکي که دارد، مشاهده مي شود و همين نمونه ها مي تواند بر افراد حقيقت جو و دور از تعصب و عناد، يک دليل و راهنماي خوب و روشنگري باشد.

نويسنده: حضرت آيت الله حاج سيد ابوالقاسم خوئي ( ره )

مترجم:

محمد صادق نجمي

هاشم هاشم زاده هريسي

منبع مقاله:

خوئي، سيد ابوالقاسم، (1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ دوم.


گردآوري:گروه قرآن سايت تبيان زنجان

http://tebyan-zn.ir/quran.html

پي نوشت ها:

1-نساء/82.

2- تفسير طبري، 29/ 98.

3- تفسير قرطبي، 19/ 72.

4-متي، فصل12؛ لوقا، فصل 11.

5- مرقس و لوقا، فصل 9.

6- متي، فصل 19؛ مرقس، فصل10؛ لوقا، فصل 18.

7- يوحنا، فصل 10.

8- متي، فصل 27.

9- لوقا،فصل 5.

10- يوحنا، فصل 5.

11- همان، فصل 8.

 یکی از مشکلات کاربران حرکت دادن نشانگر ماوس و یافتن و انتخاب گزینه‌ها است که اگر ساختار منو‌های یک برنامه زیاد و حجیم هم باشد مشکل دو چندان می‌شود و ...


کیبورد

 

در حین کار با کامپیوتر به ویژه  برای طولانی مدت، یکی از مشکلات کاربران حرکت دادن نشانگر ماوس و یافتن و انتخاب گزینه‌ها است که اگر ساختار منو‌های یک برنامه زیاد و حجیم هم باشد مشکل دو چندان می‌شود و گاهی واقعا آزاردهنده است که باعث پایین آمدن سرعت و در نتیجه راندمان کاری افراد می‌گردد. ما پیشنهاد خوبی برایتان داریم. یکی از بهترین راه‌ها به خاطر سپردن shortcut keys یا همان کلیدهای میانبر صفحه‌کلید است که باعث بالا رفتن سرعت و تسهیل کار می‌شود.
ترفند های کامپیوتری : آموزش کلیدهای میانبر کیبورد

 

به این ترتیب تصمیم گرفتیم تا کاربرد این کلیدها را به طور جامع و کامل جمع‌آوری و فهرست کنیم تا خوانندگان  بتوانند بهترین بهره را از زمان خود ببرند و وقت بیشتری را به خواندن سایت ما اختصاص دهند!
لازم است پیشاپیش این نکته را بگوییم که ممکن است دستورات این کلیدهای میانبر برای بیشتر شما عزیزان آشنا و امری پیش پاافتاده باشند، ولی بر ما خرده نگیرید زیرا ناگزیر ناچار بودیم به دلیل اینکه قصد داشتیم تا مقاله کاملی تهیه کنیم همه دستورها را در آن بگنجانیم ضمن اینکه افراد زیادی هم هستند که به تازگی در حال یادگیری کار با رایانه هستند و این نکات برایشان تازگی دارد. به هر حال اگر هم تمامی آنها را می‌دانید یکبار مرور سریع‌شان خالی از لطف نخواهد بود.
وظایف کلیدهای عملیاتی صفحه‌کلید:

Esc: لغو عملیات در حال انجام
F1: راهنما و بخش Help (کمک) برنامه‌ها را نشان می‌دهد.

F2: در حالت عادی تغییرنام آیتم (های) انتخاب شده را ممکن می‌سازد.
F3: جستجو.

F4: بازکردن لیست پایین رونده Address Bar
F5: عمل تازه‌ سازی (Refresh) را انجام می‌هد.

F6: عملکردی شبیه کلید تب (Tab) دارد و بین اجزای مختلف پنجره جاری سوییچ می‌کند.
F10: پرش به منوهای اصلی یک پنجره مانند File، Edit، View و غیره. (توجه! با کلید Esc می‌تواند اثرش را خنثی کرد)

F11: پنجره جاری را تمام صفحه می‌کند.
Print Screen: البته این عبارت معمولا به دلیل کمبود فضا روی صفحه‌کلیدها به این شکل نوشته می‌شود: Prt Scr. با فشار این کلید یک عکس تمام صفحه از صفحه نمایش گرفته می‌شود. تنها کاری که برای دیدن تصویر لازم است انجام دهید انجام یک عمل Paste ساده در برنامه‌ای مثل Paint ویندوز است.

Tab: بین اجزای پنجره جاری سوییچ می‌کند.
Space: در مرورگرها صفحه جاری پیش‌رویتان را به پایین می‌برد. همانند عملکرد کلید Page Down (البته لازم به ذکر است که این عمل کاربرد دوم کلید Space است)

Backspace: در حالت عادی یعنی در مرورگر ویندوز یک مرحله به عقب می‌برد.
Home: رفتن به اول خط در حالت ویرایش متن و رفتن به اول صفحه در حالت مرور.

End: رفتن به آخر خط در حالت ویرایش متن و رفتن به آخر صفحه در حالت مرور.
Page Up: معمولا در هر پنجره‌ای صفحه را به سمت بالا هدایت می‌کند.

Page Down: معمولا در هر پنجره‌ای صفحه را به سمت پایین هدایت می‌کند.
 وظایف کلید WinKey

WinKey یا Windows Key همان کلیدی است که با نشان ویندوز بر روی صفحه کلید وجود دارد.

WinKey (کلید ویندوز): منوی Start را باز می‌کند

WinKey+E: پنجره My Computer را در حالت Folders باز می‌کند

WinKey+R: پنجره Run را باز می‌کند

WinKey+U: پنجره Utility Manager را باز می‌کند

WinKey+D: دسکتاپ را نمایش می‌دهد (Show Desktop)

WinKey+F: جستجو

WinKey+Ctrl+F: جستجوی یک دستگاه رایانه در یک شبکه

WinKey+L: قفل کردن رایانه یا رفتن به حالت Switch User

WinKey+M: تمام پنجره‌ها را کوچک (Minimize) می‌کند

WinKey+Shift+M: تمامی پنجره‌های کوچک (Minimize) شده را Restore می‌کند

WinKey+Tab: در ویندوز 7 قابلیت مرور و انتخاب گرافیکی تمامی پنجره‌های باز را ممکن می‌سازد

بخش دانش و زندگی تبیان


 

منبع : برترین ها

دو شنبه 8 تير 1394برچسب:, :: 22:6 ::  نويسنده : امیر رضا

یکی از کارهایی که مدیران برعهده کارشناسان می‌گذارند تهیه پاورپوینت برای ارائه در جلسات است. این پاورپوینت‌ها بسیار مهم هستند زیرا مدیران دوست دارند ارائه‌هایی تاثیر گذار و اقناعی داشته باشند.


برای دانستن این که چگونه ابزارها را به ‌کار بگیریم باید برای انتخاب هر یک از عناصر  استدلال محکمی‌ داشته باشیم. استدلال: «این عنصر را انتخاب کردم، چون قشنگ‌تر است» قبول نیست. با این روش بعد از مدتی برای مقصود مشخص بهترین عنصر هر ابزار را بدست می‌آوریم و برایش یک استدلال محکم هم خواهیم داشت. مثلا شما خواهید دانست که از چه فونت، شماره و رنگ‌هایی برای حروف و زمینه استفاده کنید که حتی در شرایط نمایش با ویدئوپروجکشن و تاریک نبودن کامل اتاق نوشته‌ها دیده شوند.
این فرآیند در صفحه‌بندی نشریات هم اتفاق می‌افتد. کم کم شما پاورپوینتی طراحی می‌کنید که مخاطب از آن لذت می‌برد گر چه نمی‌داند چرا. در این مطلب و مطالب بعدی با چند استدلال درباره ویژگی های متن، حرکت و صدا در پاورپوینت آشنا می‌شویم. البته این استدلال‌ها می‌تواند بنا به هدف و نوع استفاده پاورپوینت متفاوت باشد. ارائه باقی آنها را به تجربیات شما می‌سپاریم. همچنین فراموش نکنید سلیقه هم جزئی از کار ما است. پس اگر نکته ای در کار به مزاق مدیر سفارش دهنده خوش نیامد استدلال را بکار ببندید و اگر نکته صرفا مربوط به زیبایی بود با انجام درخواست سفارش دهنده رضایتش را بدست آورید.
چند استدلال درباره متن پاورپوینت:
حتما می‌دانید که متن پاورپوینت باید گویا و خلاصه باشد و در هر صفحه از دو تا سه و نهایتا شش سطر تجاوز نکند. استدلال ما در این مورد آن است که:


1.
اگر متن پاورپوینت باید گویا و واضح باشد، پس فاصله سطرها و شماره فونت حروف باید به گونه‌ای باشد که در حالت نمایش برروی پرده ویدئو پروجکشن و یا تلویزیون از همه نقاط اتاق جلسه قابل خواندن باشد. به همین دلیل نمی‌توان از فونت‌های کوچکتر از 20 برای متن و 36 برای تیتر استفاده کرد. بهتر است به جای بولد کردن، از شماره‌های بیشتر برای بزرگتر شدن متن استفاده کنیم زیرا که بولد شدن در بیشتر مواقع از وضوح حروف می‌کاهد. فاصله سطرها نیز باید 1.25 یا بیشتر باشد. اما فاصله میان خطوط نباید به قدری باشد که ارتباط مطالب قطع شود. به مثالهای زیر توجه کنید:
الف) متن خوانا و گویا: با شماره فونت 40 برای تیتر و 28 برای متن و فاصله سطر 1.5
 
ب) متن ناخوانا: با شماره فونت 30 برای تیتر و 22 برای متن و فاصله سطر کمتر از 1.0
 
ج) متن گسسته: با فاصله سطر 3.0


 2.
نکتۀ دیگری که در این مثال‌ها مشاهده می‌کنید انتخاب متن مناسب است. همان‌طور که می‌بینیم آوردن توضیحات در پاورپوینت و در حالی‌که سخنران درباره آن صحبت می‌کند حشو است. ما از مخاطب انتظار داریم که با توجه به عناوین بحث در پاورپوینت جریان بحث را گم نکند و ذهنش با سازمان بحث آشنا شود و نه آن‌که به خواندن توضیحات مشغول شود. چه بسا خواندن این توضیحات پرسش‌هایی ایجاد کند که بیرون از بحث سخنران بوده و طرح آنها رشته کلام را از دست وی خارج کند. بطورکلی وظیفه پاورپوینت این است که در یک نگاه خوانده شود و مخاطب را به سخنرانی علاقه مند کند.

متن پاورپوینت باید گویا و خلاصه باشد و در هر صفحه از دو تا سه و نهایتا شش سطر تجاوز نکند.


3.
بدیهی است که برای خوانا بودن هر متنی شرط اصلی خط خوانا است. در متن‌های الکترونیکی امروز هم فونت تعیین کننده خوش خطی است. بنابراین انتخاب بهترین فونت تعیین کننده دیده شدن و خوانده شدن بهتر از سوی مخاطب است.
مثال‌های زیر را ببینید و توجه داشته باشید که شماره فونت در هر سه ثابت است:
الف) متن غیر رسمی: فونت B Helal برای تیتر و B Homa برای زیر تیتر
 
ب) متن رسمی:  فونت B Titr برای تیتر و B Mitra برای زیر تیتر
 
ج) متن ناخوانا: فونت B Arshia برای تیتر و B Elham برای زیر تیتر
 

4. رنگ هم از نکات تعیین کننده در دیده شدن و خوانده شدن متن است. انتخاب رنگ تا اندازه زیادی سلیقه‌ای است اما پیش از سلیقه باید توجه داشته باشیم که ترکیب رنگ‌های صفحه ما با مخاطب و موضوع بحث تناسب داشته و در بدترین شرایط نیز به دیده شدن متن کمک کند. دو شیوه اصلی یکی انتخاب زمینه روشن و متن تیره و دیگری زمینه تیره و متن روشن است. در شیوه اول حروف برجسته می‌شوند و در دومی‌عمق پیدا می‌کند. هردو این شیوه‌ها مناسب هستند به شرط آن‌که میزان کنتراست میان زمینه و نوشته رعایت شود و متن با رنگ مناسب کاملا از زمینه متمایز گردد.
ده نکته کلیدی برای پاورپوینت جذاب
یک برداشت کلی از موضوع پاورپوینت داشته باشید. موارد اصلی و موضوعاتی که بیشتر مورد بحث هستند را مشخص کنید. لیستی از این موضوعات بنویسید و بعد ببینید کدام ها برای فهم بهتر نیاز به فیلم و عکس دارند.

2. اسلاید ها را طراحی کنید و آن ها را به صورتی که می خواهید ارائه دهید مرتب کنید.

3. مقداری از مطالب بحث را در پاورپوینت بنویسید تا افرادی که متوجه نشدند بتوانند از روی متن، موضوع را دنبال کنند. طبقه بندی مناسب موضوعات باعث می شود افراد حاضر با شما همراهی داشته باشند. در ضمن، عکس ها و طرح هایی که در پاورپوینت می گذارید مناسب و مربوط به موضوع باشند.

4. بزرگ فکر کنید. منظور اینکه، عکس ها و طرح هایی که در اسلاید می گذارید بزرگ باشند. شاید کمی از کیفیت کم شود، اما برای افراد به راحتی قابل مشاهده است و در ذهن شان می ماند. اگر به اسلایدی نگاه کنید و بگویید "اوه، این یکم بزرگ شد"، بدانید که هنوز به اندازه ی کافی بزرگ نیست. اگر به اسلایدی نگاه کنید و بگویید "یا خدا! این گندبک دیگه چیه!" همین اندازه خوب است. بهتر است در یک اسلاید عکس، و در دیگری مطلب مربوط به آن را بنویسید.

 

5. مطمئن شوید که هر اسلاید فقط یک موضوع را شامل شود و عکس ها و سایر چیزهایی که می گذارید، منظور مطلب را برساند. هر اسلاید را می توانید خودتان بیشتر توضیح دهید.

6. تمام مطالب و عکس هایی که در هر اسلاید می گذارید باید به خوبی قابل مشاهده و خواندن باشند. در غیر این صورت افراد حاضر مشغول کندوکاو پاورپوینت می شوند و به صحبت های شما گوش نمی دهند.

7. فونتی ساده انتخاب کنید. زبان نوشتاری عامیانه و قابل فهم داشته باشید و برای تأکید روی کلمات یا مطالب از رنگ های روشن استفاده کنید.

8. از همان اول رنگ طرح و سبک اسلاید را انتخاب کنید و تا آخر به همان صورت ادامه دهید. همچنین سایز فونت، نوشته ها و موقعیت شان روی اسلاید را یکسان نگه دارید، این باعث درک بهتر مطلب می شود.

9. هر چه زودتر کار خود را شروع کنید تا در صورت نیاز، تغییراتی در پاورپوینت بدهید. تهیه ی عکس ها، خودش به اندازه ی کافی زمان بر است، چه برسد به غلط گیری در نقطه گذاری، دستور زبان و تلفظ.

10. کار اسلایدها که تمام شد، شروع به تمرین کنید. از کسی بخواهید که صدایتان را ضبط یا از شما فیلم بگیرد و خودتان را در کنفرانس واقعی تصور کنید. هرچیزی که غلط یا ناخوشایند به نظر می رسد را عوض کنید تا از نتیجه راضی شوید.

فرآوری:زهرا یوسفلو
بخش دانش و زندگی تبیان

منابع:

همشهری - pHow.ir

 

دو شنبه 25 اسفند 1393برچسب:, :: 22:50 ::  نويسنده : امیر رضا

 BusDriver

 

 Bus Driver Gold v1.5

 

بازی Bus Driver یک بازی کم حجم شبیه ساز رانندگی با اتوبوس است و در این بازی شما نقش یک راننده اتوبوس را ایفا خواهید کرد. در بازی شما باید با یک برنامه منظم هم مسافران بین شهری را جابجا کنید، هم به عنوان سرویس مدرسه عمل کنید، و حتی برای حمل زندانیان به دادگاه نیز باید با اتوبوس خود در جاده ها رانندگی کنید.

زدن راهنما به هنگام تعویض لاین یا پیچیدن در تقاطع ها به شما امتیاز تعلق می گیرد و نزدن آن باعث کسر امتیاز از شما می شود. همچنین عبور از چراغ قرمز و یا حرکت در لاین های عبوری مقابل از شما امتیاز کم می شود و باعث ناراحتی مشتریان شما که همان مسافران هستند می شود.

با پیشرفت در مراحل این بازی وظایف شما بیشتر و به انجام رساندن آن ها سخت تر خواهد شد و درقبال آن با سپری کردن مراحل، شما به یک راننده با تجربه تبدیل خواهید شد که باعث می شود از پس وظایف سنگین خود برآیید. شما هم اکنون می توانید این بازی کم حجم را از سایت یاس دانلود دریافت نمایید.

 

سیستم مورد نیاز:
Windows 2000/XP/7
P4 2.0 GHz
256 MB RAM
DirectX 9.0c Video Card Compatible

 

دو شنبه 25 اسفند 1393برچسب:, :: 22:49 ::  نويسنده : امیر رضا

دو شنبه 25 اسفند 1393برچسب:, :: 22:46 ::  نويسنده : امیر رضا

فتوسنتز:

همه جانوران به طور مستقيم يا غير مستقيم، غذا و انرژي مورد نياز خودشونو از گياهان مي گيرن و گياهان هم انرژي مورد نياز خودشونو از خورشيد کسب مي کنن.

در واقع هر گياه، کارخونه بسيار بزرگيه که انرژي نوراني خورشيد رو به انرژي شيميايي تبديل مي کنه.

فکرشو بکنين اگه اين کارخونه ها تعطيل بشن، هممون از گشنگي مي ميريم. تبديل انرژي نوراني به انرژي شيميايي توسط گياهان رو فتوسنتز مي گن. انرژي شيميايي به صورت اندوخته غذايي در ساقه، ريشه، برگ، ميوه و يا دانه گياه ذخيره مي شه.

♥ 

در فتوسنتز، دي اکسيدکربن و آب که هر دو غير آلي هستن به ترکيبات آلي مثل هيدراتهاي کربن تبديل مي شن. مهمترين هيدرات کربني که در فرآيند فتوسنتز ساخته مي شه، گلوکزه. آزاد شدن اکسيژن هم يکي ديگه از محصولات فرآيند فتوسنتزه.

تنها جانداران غير وابسته به فتوسنتز، باکتريهاي شيميواتوتروف هستن که در مجموع کمتر از 1 ميليونيوم کل ماده زنده روي زمين رو تشکيل مي دن.

با توجه به حدود 200 ميليارد تن کربن که سالانه وارد فرآيندهاي فتوسنتز مي شه، فتوسنتز عظيم ترين واقعه شيميايي روي زمينه. انرژي خورشيدي اي که سالانه از طريق فتوسنتز و به صورت هيدرات کربن به دام مي افته، معادل Â¼مجموع انرژي حاصل از همه منابع انرژي در دسترسه. آب و دي اکسيد کربن، مواد اوليه شناخته شده و هيدرات کربن و اکسيژن محصولات نهايي فتوسنتز هستن.

بنابراين معادله کلي و شيميايي اين فرآيند چنين نوشته مي شود.

6Co+ 6H2O → C6H12O6 + 6O2

شنبه 12 بهمن 1392برچسب:, :: 17:27 ::  نويسنده : امیر رضا

بعد از انجام مقدمات نماز (مثل گرفتن وضو و پوشیدن لباسی مناسب )

در رکعت اول

1-ابتدا نیت خواندن نماز را در ذهن می گذرانید وبعد طبق تصاویرو توضیحات بیان شده ؛  نماز راادامه دهید.

2-تكبير گفتن(  تکبیره الاحرام )

 

 

 دستها را تا نزديك گوش بالا مي بريم و مي گوييم :الله أكبر



   

3- قيام :

پس از تكبير گفتن سوره ي حمد و بعد از آن يك سوره ي ديگر از قرآن ، مثلا"سوره ي اخلاص را مي خوانيم.
 



  4-ركوع

سپس خم مي شويم، به قدري كه دستهايمان به زانو برسد و مي گوييم:


سُبحان ربي العظيم وبحمده   


5-سجود

دو سر انگشت شست پا، دو سر زانو، دو كف دست را روي زمين و پيشاني را بر روي خاك و يا سنگ و چوب قرار  مي دهيم و ميگوييم :

سبحان ربي الأعلى و بحمده

6-قیام :
در رکعت دوم

دوباره می ایستیم و سوره ي حمد و بعد از آن يك سوره ي ديگر از قرآن ، مثلا"سوره ي اخلاص را مي خوانيم.


 


7-قنوت


در ركعت دوم پس از خواندن حمد و سوره دو دست را روبروي صورت گرفته و مي گوييم :

ربناآتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخرﺓ حسنه و قنا عذاب النار


 8-ركوع



سپس  مثل رکعت اول خم مي شويم، به قدري كه دستهايمان به زانو برسد و مي گوييم:


سُبحان ربي العظيم وبحمده  

9-سجود

دو سر انگشت شست پا، دو سر زانو، دو كف دست را روي زمين و پيشاني را بر روي خاك و يا سنگ و چوب قرار  مي دهيم و ميگوييم :

سبحان ربي الأعلى و بحمده

10-تشهد



پس از سجده، سر از مهربرداشته، نشسته و مي گوييم:


أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له وأشهد أن محمداً عبده ورسوله, اللهم صلِّ على محمد وآل محمد


یک تذکر مهم :


  ( اگر نماز شما دو رکعتی است در ادامه تشهد سلام ها را می گویید ونماز را تمام می کنید )

 

*در نماز های سه رکعتی و چهار رکعتی به طریقه زیر نماز را ادامه دهید :

 

  -قيام
ركعت سوم



*تسبیحات اربعه

در ركعت سوم تسبیحات اربعه را می گوییم:

سُبحان الله, والحمد لله، ولا إله إلا الله، والله أكبر




سپس به ركوع و بعد از آن به سجده میرویم و دوباره

در ركعت چهارم

تسبحات اربعه را می گوییم.
 

سلام بعد از تشهد :

در ركعت آخر پس از آنكه به ركوع و سجده رفتیم نشسته و پس از تشهد می گوییم:

السلام عليك أيُّها النبي ورحمة الله وبركاته، السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
   



بچه های عزیزم !

نماز ظهر و عصر و عشاء كه چهار ركعت هستند را به این شكل می خوانیم.

اما در نماز صبح كه دو ركعت است پس از تشهد در ركعت


دوم سلام می گوییم و در نماز مغرب كه سه ركعت است در ركعت سوم پس از سجده تشهد و سلام می گوییم.


بچه های نازنین بعد از نمازتون دعای برای سلامتی و ظهور امام زمان (عج) كه شما رو خیلی دوست داره،یادتون نره.

سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, :: 10:33 ::  نويسنده : امیر رضا

بدن براي ساختن هموگلوبين به آهن نياز دارد. اين حالت معمولا در اثر از دست دادن خون به دليل مشكلاتي همچون عادت ماهانه طولاني و سنگين، زخم‌هاي داخلي، پوليپ‌هاي روده يا سرطان روده بروز مي‌كند.

همچنين، رژيم غذايي فاقد آهن كافي مي‌تواند منجر به بروز اين حالت شود. در دوره بارداري نيز عدم وجود آهن كافي براي مادر و جنين موجب كم خوني از نوع فقر آهن مي‌شود.

بدن مي‌تواند با مصرف مود غذايي مانند گوشت گاو، صدف‌هاي خوراكي، اسفناج، عدس، سيب زميني كباب شده با پوست و تخمه گل آفتابگردان، آهن مورد نياز خود را به دست آورد.

2- كم خوني مگالوبلاستيك يا فقر ويتامين: اين نوع كم خوني معمولا در اثر كمبود فوليك اسيد يا ويتامين B-12 بروز مي‌كند. اين ويتامين‌ها به بدن در سالم نگهداشتن خون يا سيستم عصبي كمك مي‌كنند. در اين نوع كم خوني، بدن گلبول‌هاي قرمز خوني توليد مي‌كند كه نمي‌توانند اكسيژن را به خوبي تحويل دهند.

قرص‌هاي مكمل حاوي فوليك اسيد مي‌توانند اين نوع كم خوني را درمان كنند. فوليك اسيد را همچنين مي‌توان از مصرف دانه‌ها و بنشن‌ها، مركبات و آب ميوه‌ها، سبوس گندم و ساير غلات، سبزيجات برگ پهن و سبز تيره، گوشت طيور، صدف و كبد به دست آورد.

گاهي اوقات ممكن است يك متخصص نتواند تشخيص دهد كه علت اين بيماري كمبود ويتامين B-12 است. اين حالت معمولا در افراد مبتلا به كم خوني وخيم بروز مي‌كند كه در حقيقت نوعي بيماري خود ايمني است. عدم دريافت ويتامين B-12 كافي مي‌تواند موجب كرخي و بي‌حسي دست‌ها و پاها، مشكلات در راه رفتن، از دست دادن حافظه و مشكلات بينايي شود. نوع درمان بستگي به عامل مولد بيماري دارد، اما به هر حال مصرف ويتامين B-12 ضروري است.

3- بيماري‌هاي نهفته: بيماري‌هاي خاصي وجود دارند كه مي‌توانند به توانايي بدن در توليد گلبول‌هاي قرمز خوني آسيب برسانند. براي مثال، افراد مبتلا به بيماري‌هاي كليوي به ويژه بيماراني كه دياليز مي‌شوند در معرض ابتلا به كم خوني قرار دارند. كليه‌هاي اين بيماران قادر به ترشح هورمونهاي كافي براي توليد گلبول‌هاي خوني نبوده و در هنگام دياليز نيز آهن از دست مي‌دهند.

4- بيماري‌هاي خوني ارثي: اگر در خانواده سابقه بيماري خوني وجود داشته باشد، احتمال ابتلا به آن در افراد ديگر نيز افزايش مي‌يابد. يكي از امراض خوني ارثي كم خوني گلبول‌هاي داسي شكل است. به جاي توليد گلبول‌هاي قرمز خوني طبيعي كه به راحتي درون رگ‌هاي خوني حركت مي‌كنند، گلبول‌هاي داسي شكل حركت سختي داشته و داراي لبه‌هاي خميده هستند. اين گلبول‌ها نمي‌توانند در رگ‌هاي خوني ظريف به آساني حركت كنند و در نتيجه مسير رسيدن خون به اعضاي بدن را مسدود مي‌كنند. بدن گلبول‌هاي قرمز داسي شكل را نابود مي‌كند، اما نمي‌تواند با سرعت كافي انواع طبيعي و سالم جديدي را توليد كند. اين امر موجب بروز كم خوني مي‌شود نوع ديگري از كم خوني ارثي تالاسمي است. تالاسمي زماني بروز مي‌كند كه بدن ژن‌هاي ويژه‌اي را از دست مي‌دهد و يا ژن‌هاي غير طبيعي مختلف از والدين به كودك ارث مي‌رسد كه به نحوه توليد هموگلوبين تاثير منفي مي‌گذارند.

5- كم خوني آپلاستيك: نوع نادري از كم خوني است و زماني بروز مي‌كند كه بدن به اندازه كافي گلبول قرمز توليد نمي‌كند. از آنجا كه اين امر بر گلبول‌هاي سفيد نيز تاثير مي‌گذارد، از اين خطر بالاي بروز عفونت‌ها و خونريزي‌هاي غير قابل توقف مي‌شود. اين حالت دلايل مختلفي دارد كه عبارتند از: الف - روش‌هاي درماني سرطان‌ها (پرتودرماني و شيمي درماني)

ب- قرار گرفتن در معرض مواد شيميايي سمي (مانند مواد مورد استفاده در برخي حشره‌كش‌ها، رنگ و پاك كننده‌ها و شوينده‌هاي خانگي)

پ ـ برخي داروها (مانند داروهاي مخصوص درمان روماتيسم مفصلي)

ت- بيماري‌هاي خود ايمني (مانند لوپوس)

ث - عفونت‌هاي ويروسي كه بر تراكم استخواني تاثير مي‌گذارد.

نوع درمان بستگي به ميزان حاد بودن كم خوني دارد. اين بيماري را مي‌توان با تعويض خون، مصرف دارو و يا پيوند مغز استخوان درمان كرد. كم خوني براي پيشرفت در بدن به گذر زمان احتياج دارد. در آغاز ممكن است هيچ علايمي بروز نكند و يا علايم بيماري بسيار خفيف باشد، اما با پيشرفت بيماري مي‌توان شاهد علايمي چون خستگي، ضعف، عدم توانايي در كار و تحصيل، كاهش دماي بدن، پريدگي رنگ پوست، ضربان قلب سريع، كوتاهي تنفس‌ها، درد سينه، سرگيجه، تحريك پذيري، كرخي و سردي دست‌ها و پاها و سردرد بود. تشخيص اين بيماري با انجام يك آزمايش خون امكانپذير است. در صورت مثبت بودن جواب آزمايش و ابتلا به كم خوني انجام آزمايشات ديگري نيز براي تشخيص نوع آن ضروري است. انتخاب نوع درمان كم خوني بستگي به علت بروز آن دارد. براي مثال، نحوه درمان كم خوني گلبول‌هاي داسي شكل با نحوه درمان كم خوني ناشي از رژيم غذايي فاقد آهن يا فوليك اسيد متفاوت است. از اين رو براي كشف بهترين روش معالجه بايد به متخصص مربوطه مراجعه كرد.

به روش‌هاي گوناگون مي‌توان مانع از بروز برخي انواع كم خوني شد كه مجموعه‌اي از آنها در زير آمده است؛

1- مصرف غذاهاي حاوي آهن زياد از جمله گوشت قرمز، ماهي، مرغ، تخم‌مرغ، ميوه‌هاي خشك شده، عدس و لوبيا، سبزيجات سبز برگ پهن مانند اسفناج، كلم و يا غله‌هاي حاوي آهن غني شده.

2- مصرف مواد خوراكي كه جذب آهن را در بدن افزايش مي‌دهد مانند آب پرتغال، توت فرنگي، كلم و يا ساير ميوه‌ها و سبزيجات حاوي ويتامين C.

3- خودداري از نوشيدن قهوه و چاي همراه با وعده‌هاي غذايي چرا كه اين نوشيدني‌ها جذب آهن در بدن را دشوار مي‌كند.

4- كلسيم جذب آهن را مشكل مي‌كند لذا براي به كار گرفتن بهترين روش براي مصرف كلسيم به ميزان مناسب و كافي با پزشك متخصص بايد مشورت كرد.

5- اطمينان از مصرف كافي فوليك اسيد و ويتامين B-12 در رژيم غذايي

6- مشاوره با پزشك براي خوردن قرص‌هاي مكمل آهن چرا كه مصرف اين قرص بدون مشورت با فرد متخصص صحيح نيست. اين قرص‌ها در دو نوع فروس و فريك ارايه مي‌شوند. جذب فروس در بدن بهتر صورت مي‌گيرد اما اثرات جانبي مانند تهوع، استفراغ و اسهال در پي دارد با اين حال اين اثرات جانبي را مي‌توان با كمك برخي اقدامات كاهش داد، از آن جمله اينكه ابتدا با نيمي از دوز تجويز شده شروع كرد و به تدريج آن را به دوز كامل رساند. قرص را در دوزهاي تقسيم شده مصرف كرد. قرص را همراه با غذا مصرف كرد و اگر نوعي از قرص آهن مشكلاتي ايجاد مي‌كند با متخصص مربوطه براي مصرف نوع ديگر مشورت كرد.

7- زناني كه باردار نبوده اما در سن بارداري قرار دارند بايد هر 5 تا 10 سال يكبار آزمايش كم خوني بدهند. اين امر حتي در شرايط سلامت بايد صورت گيرد. انجام اين آزمايش‌ها بايد از زمان نوجواني آغاز شود.

8- همچنين زناني كه باردار نيستند و در سن بارداري قرار دارند در صورت داشتن علايمي چون عادت ماهانه شديد و طولاني، مصرف آهن كم و يا تشخيص قبلي ابتلا به كم خوني بايد هر سال آزمايش خون بدهند. اكثر افراد از طريق يك رژيم غذايي سالم و منظم مي‌توانند از غذاهاي سرشار از آهن استفاده كنند اما برخي افراد نمي‌تواند آهن كافي بدست آورند كه مهمترين اين افراد دختران نوجوان و زنان در سن بارداري هستند كه يا در هر عادت ماهانه خون زيادي را از دست مي‌دهند يا بيش از يك بچه دارند و يا از IUD استفاده مي‌كند.

كودكان نوپا و زنان باردار نيز در اين گروه هستند. اين افراد بايد به طور دوره‌اي آزمايش كم خوني بدهند و در صورت فقر آهن حتما بايد با مشورت پزشك از مكمل‌هاي آهن استفاده كند كه نحوه درمان مشكل آنها بر عهده پزشك است.

وقتى به اسامى كسانى كه از كوفه براى امام حسين عليه‌السّلام نامه نوشتند و او را دعوت كردند، نگاه مى‌كنيد، مى‌بينيد همه جزو طبقه‌ى خواص و از زبدگان و برجستگان جامعه‌اند. تعداد نامه‌ها زياد است. صدها صفحه نامه و شايد چندين خورجين يا بسته‌ى بزرگ نامه، از كوفه براى امام حسين عليه‌السّلام فرستاده شد. همه‌ى نامه‌ها را بزرگان و اعيان و شخصيّتهاى برجسته و نام و نشاندار و همان خواص نوشتند. منتها مضمون و لحن نامه‌ها را كه نگاه كنيد، معلوم مى‌شود از اين خواصِ طرفدارِ حق، كدامها جزو دسته‌اى هستند كه حاضرند دينشان را قربانى دنيايشان كنند و كدامها كسانى هستند كه حاضرند دنيايشان را قربانى دينشان كنند. از تفكيكِ نامه‌ها هم مى‌شود فهميد كه عدّه‌ى كسانى كه حاضرند دينشان را قربانى دنيا كنند، بيشتر است. نتيجه در كوفه آن مى‌شود كه مسلم بن عقيل به شهادت مى‌رسد و از همان كوفه‌اى كه هجده هزار شهروندش با مسلم بيعت كردند، بيست، سى هزار نفر يا بيشتر، براى جنگ با امام حسين عليه‌السّلام به كربلا مى‌روند! يعنى حركت خواص، به دنبال خود، حركت عوام را مى‌آورد

نمى‌دانم عظمت اين حقيقت كه براى هميشه گريبان انسانهاى هوشمند را مى‌گيرد، درست براى ما روشن مى‌شود يا نه؟ ماجراى كوفه را لابد شنيده‌ايد. به امام حسين عليه‌السّلام نامه نوشتند و آن حضرت در نخستين گام، مسلم‌بن عقيل را به كوفه اعزام كرد. با خود انديشيد: “مسلم را به آن‌جا مى‌فرستم. اگر خبر داد كه اوضاع مساعد است، خود نيز راهى كوفه مى‌شوم.” مسلم بن عقيل به محض ورود به كوفه، به منزل بزرگان شيعه وارد شد و نامه‌ى حضرت را خواند. گروه گروه، مردم آمدند و همه، اظهار ارادت كردند. فرماندار كوفه، “نعمان‌بن‌بشير” نام داشت كه فردى ضعيف و ملايم بود. گفت: “تا كسى با من سرِ جنگ نداشته باشد، جنگ نمى‌كنم.” لذا با مسلم مقابله نكرد. مردم كه جوّ را آرام و ميدان را باز مى‌ديدند، بيش از پيش با حضرت بيعت كردند. دو، سه تن از خواصِ جبهه‌ى باطل - طرفداران بنى‌اميّه - به يزيد نامه نوشتند كه “اگر مى‌خواهى كوفه را داشته باشى، فرد شايسته‌اى را براى حكومت بفرست؛ چون نعمان بن بشير نمى‌تواند در مقابل مسلم‌بن عقيل مقاومت كند.” يزيد هم عبيداللَّه بن زياد، فرماندار بصره را حكم داد كه علاوه بر بصره - به قول امروز، “با حفظ سمت” - كوفه را نيز تحت حكومت خود درآور. عبيداللَّه بن زياد از بصره تا كوفه يكسره تاخت. (در قضيه‌ى آمدن او به كوفه هم نقش خواص معلوم مى‌شود، كه اگر ديدم مجالى هست، بخشى از آن را برايتان نقل خواهم كرد.) او هنگامى به دروازه‌ى كوفه رسيد كه شب بود. مردم معمولى كوفه - از همان عوامى كه قادر به تحليل نبودند - تا ديدند فردى با اسب و تجهيزات و نقاب بر چهره وارد شهر شد، تصوّر كردند امام حسين عليه‌السّلام است. جلو دويدند و فرياد “السّلام عليك يا بن رسول‌اللَّه” در فضا طنين افكند!

ويژگى فرد عامى، چنين است. آدمى كه اهل تحليل نيست، منتظر تحقيق نمى‌شود. ديدند فردى با اسب و تجهيزات وارد شد. بى آن‌كه يك كلمه حرف با او زده باشند، تصوّر غلط كردند. تا يكى گفت “او امام حسين عليه‌السّلام است” همه فرياد “امام حسين، امام حسين” برآوردند! به او سلام كردند و مقدمش را گرامى داشتند؛ بى آن‌كه صبر كنند تا حقيقت آشكار شود. عبيداللَّه هم اعتنايى به آنها نكرد و خود را به دارالاماره رساند و از همان جا طرح مبارزه با مسلم بن عقيل را به اجرا گذاشت. اساس كار او عبارت از اين بود كه طرفداران مسلم بن عقيل را با اشدّ فشار مورد تهديد و شكنجه قرار دهد. بدين جهت، “هانى بن عروه” را با غدر و حيله به دارالاماره كشاند و به ضرب و شتم او پرداخت. وقتى گروهى از مردم در اعتراض به رفتار او دارالاماره را محاصره كردند، با توسّل به دروغ و نيرنگ، آنها را متفرق كرد.

در اين مقطع هم، نقش خواصِ به اصطلاح طرفدارِ حق كه حق را شناختند و تشخيص دادند، اما دنيايشان را بر آن مرجّح دانستند، آشكار مى‌شود. از طرف ديگر، حضرت مسلم با جمعيت زيادى به حركت درآمد. در تاريخ “ابن اثير” آمده است كه گويى سى هزار نفر اطراف مسلم گرد آمده بودند. از اين عدّه فقط چهار هزار نفر دوْرادوْر محلّ اقامت او ايستاده بودند و شمشير به دست، به نفع مسلم بن عقيل شعار مى‌دادند.

اين وقايع، مربوط به روز نهم ذى‌الحجّه است. كارى كه ابن زياد كرد اين بود كه عدّه‌اى از خواص را وارد دسته‌هاى مردم كرد تا آنها را بترسانند. خواص هم در بين مردم مى‌گشتند و مى‌گفتند “با چه كسى سر جنگ داريد؟! چرا مى‌جنگيد؟! اگر مى‌خواهيد در امان باشيد، به خانه‌هايتان برگرديد. اينها بنى‌اميّه‌اند. پول و شمشير و تازيانه دارند.” چنان مردم را ترساندند و از گرد مسلم پراكندند كه آن حضرت به وقت نماز عشا هيچ كس را همراه نداشت؛ هيچ‌كس!

آن گاه ابن زياد به مسجد كوفه رفت و اعلان عمومى كرد كه “همه بايد به مسجد بيايند و نماز عشايشان را به امامت من بخوانند!

تاريخ مى‌نويسد: “مسجد كوفه مملو از جمعيتى شد كه پشت سر ابن زياد به نماز عشا ايستاده بودند.” چرا چنين شد؟ بنده كه نگاه مى‌كنم، مى‌بينم خواصِ طرفدارِ حقْ مقصرّند و بعضى‌شان در نهايتِ بدى عمل كردند. مثل چه كسى؟ مثل “شريح قاضى”. شريح قاضى كه جزو بنى‌اميّه نبود! كسى بود كه مى‌فهميد حق با كيست. مى‌فهميد كه اوضاع از چه قرار است. وقتى “هانى بن عروه” را با سر و روى مجروح به زندان افكندند، سربازان و افراد قبيله‌ى او اطراف قصر عبيداللَّه زياد را به كنترل خود درآوردند.

ابن زياد ترسيد. آنها مى‌گفتند: “شما هانى را كشته‌ايد.” ابن زياد به “شريح قاضى” گفت: “برو ببين اگر هانى زنده است، به مردمش خبر بده.” شريح ديد هانى بن عروه زنده، اما مجروح است. تا چشم هانى به شريح افتاد، فرياد برآورد: “اى مسلمانان! اين چه وضعى است؟! پس قوم من چه شدند؟! چرا سراغ من نيامدند؟! چرا نمى‌آيند مرا از اين‌جا نجات دهند؟! مگر مرده‌اند؟!” شريح قاضى گفت: “مى‌خواستم حرفهاى هانى را به كسانى كه دورِ دارالاماره را گرفته بودند، منعكس كنم. اما افسوس كه جاسوس عبيداللَّه آن‌جا حضور داشت و جرأت نكردم!” “جرأت نكردم” يعنى چه؟ يعنى همين كه ما مى‌گوييم ترجيح دنيا بر دين! شايد اگر شريح همين يك كار را انجام مى‌داد، تاريخ عوض مى‌شد. اگر شريح به مردم مى‌گفت كه هانى زنده است، اما مجروح در زندان افتاده و عبيداللَّه قصد دارد او را بكشد، با توجّه به اين‌كه عبيداللَّه هنوز قدرت نگرفته بود، آنها مى‌ريختند و هانى را نجات مى‌دادند. با نجات هانى هم قدرت پيدا مى‌كردند، روحيه مى‌يافتند، دارالاماره را محاصره مى‌كردند، عبيداللَّه را مى‌گرفتند؛ يا مى‌كشتند و يا مى‌فرستادند مى‌رفت. آن گاه كوفه از آنِ امام حسين عليه‌السّلام مى‌شد و ديگر واقعه‌ى كربلا اتّفاق نمى‌افتاد! اگر واقعه‌ى كربلا اتّفاق نمى‌افتاد؛ يعنى امام حسين عليه‌السّلام به حكومت مى‌رسيد. حكومت حسينى، اگر شش ماه هم طول مى‌كشيد براى تاريخ، بركات زيادى داشت. گرچه، بيشتر هم ممكن بود طول بكشد.

يك وقت يك حركت بجا، تاريخ را نجات مى‌دهد و گاهى يك حركت نابجا كه ناشى از ترس و ضعف و دنياطلبى و حرص به زنده ماندن است، تاريخ را در ورطه‌ى گمراهى مى‌غلتاند. اى شريح قاضى! چرا وقتى كه ديدى هانى در آن وضعيت است، شهادتِ حق ندادى؟! عيب و نقصِ خواصِ ترجيح دهنده‌ى دنيا بر دين، همين است.

به داخل شهر كوفه برگرديم:وقتى كه عبيداللَّه بن زياد به رؤساى قبايل كوفه گفت “برويد و مردم را از دُورْ مسلم پراكنده كنيد وگرنه پدرتان را در مى‌آورم” چرا امر او را اطاعت كردند؟! رؤساى قبايل كه همه‌شان اموى نبودند و از شام نيامده بودند! بعضى از آنها جزو نويسندگان نامه به امام حسين عليه‌السّلام بودند. “شَبَثْ بن ربْعى” يكى از آنها بود كه به امام حسين عليه‌السّلام نامه نوشت و او را به كوفه دعوت كرد. همو، جزو كسانى است كه وقتى عبيداللَّه گفت “برويد مردم را از دُوْر مسلم متفرّق كنيد” قدم پيش گذاشت و به تهديد و تطميع و ترساندنِ اهالى كوفه پرداخت!

چرا چنين كارى كردند؟! اگر امثال شَبَثْ بن ربْعى در يك لحظه‌ى حسّاس، به جاى اين‌كه از ابن زياد بترسند، از خدا مى‌ترسيدند، تاريخ عوض مى‌شد. گيرم كه عوامْ متفرّق شدند؛ چرا خواصِ مؤمنى كه دوْر مسلم بودند، از او دست كشيدند؟ بين اينها افرادى خوب و حسابى بودند كه بعضيشان بعداً در كربلا شهيد شدند؛ اما اين‌جا، اشتباه كردند.

البته آنهايى كه در كربلا شهيد شدند، كفّاره‌ى اشتباهشان داده شد. درباره‌ى آنها بحثى نيست و اسمشان را هم نمى‌آوريم. اما كسانى از خواص، به كربلا هم نرفتند. نتوانستند بروند؛ توفيق پيدا نكردند و البته، بعد مجبور شدند جزو توّابين شوند. چه فايده؟! وقتى امام حسين عليه‌السّلام كشته شد؛ وقتى فرزند پيغمبر از دست رفت؛ وقتى فاجعه اتّفاق افتاد؛ وقتى حركت تاريخ به سمت سراشيب آغاز شد، ديگرچه فايده؟! لذاست كه در تاريخ، عدّه‌ى توّابين، چند برابر عدّه‌ى شهداى كربلاست. شهداى كربلا همه در يك روز كشته شدند؛ توّابين نيز همه در يك روز كشته شدند. اما اثرى كه توّابين در تاريخ گذاشتند، يك هزارم اثرى كه شهداى كربلا گذاشتند، نيست! به‌خاطر اين‌كه در وقت خود نيامدند. كار را در لحظه‌ى خود انجام ندادند. دير تصميم گرفتند و دير تشخيص دادند.

چرا مسلم بن عقيل را با اين‌كه مى‌دانستيد نماينده‌ى امام است، تنها گذاشتيد؟! آمده بود و با او بيعت هم كرده بوديد. قبولش هم داشتيد. (به عوام كارى ندارم. خواص را مى‌گويم.) چرا هنگام عصر و سرِ شب كه شد، مسلم را تنها گذاشتيد تا به خانه‌ى “طوعه” پناه ببرد؟! اگر خواص، مسلم را تنها نمى‌گذاشتند و مثلاً، عدّه به صد نفر مى‌رسيد، آن صد نفر دُوْر مسلم را مى‌گرفتند. خانه‌ى يكى‌شان را مقرّ فرماندهى مى‌كردند. مى‌ايستادند و دفاع مى‌كردند. مسلم، تنها هم كه بود، وقتى خواستند دستگيرش كنند، ساعتها طول كشيد. سربازان ابن زياد، چندين بار حمله كردند؛ مسلم به تنهايى همه را پس زد. اگر صد نفر مردم با او بودند، مگر مى‌توانستند دستگيرش كنند؟! باز مردم دورشان جمع مى‌شدند. پس، خواص در اين مرحله، كوتاهى كردند كه دوْر مسلم را نگرفتند.

منبع:رجا نیوز

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب

پيوندها


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آمزشی و علمی گردشگری و جهانگردی و آدرس ahjj.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 42
بازدید کل : 26533
تعداد مطالب : 48
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



!--start eshghsanj cod by http://night-skin.com-->
فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
-
سایت خدماتی هنری نایت اسکین